به گزارش راه شلمچه، محسن احمدی فرهنگی بابل در یادداشتی به بهانه تصاحب ساختمان کانون تربیتی دختران دانش آموز بابل توسط فرمانداری این شهرستان نوشت: ساختمانی که با کمکهای مردمی و بودجهی ملی، با هدف ایجاد فضایی امن و بانشاط برای دختران دانشآموز بابل ساخته شد، اینک با تدابیر زیرمجموعه استانداری مازندران، کاربری خود را از دست داده است و با نصب تابلوی فرمانداری ویژه شهرستان همانند ساختمان قبلی فرمانداری در زمینی آموزشی بنا گردید. این در حالی است که شهرستان بابل، با یکی از پایینترین سرانههای آموزشی دولتی و مدارس در استان مواجه است و همین ساختمان میتوانست بخشی از این کمبود را جبران کند اینگونه به جای افتتاح کانون تربیتی آفرینش، چند روز دیگر جشن افتتاح ساختمان فرمانداری را به خود ببیند.
کمبود فضای آموزشی در سایهی اولویتهای نادرست
بابل سالهاست با کمبود شدید فضای آموزشی روبهروست، بهطوری که بسیاری از مدارس آن فرسوده و غیراستاندارد هستند. حال، با تصاحب این ساختمان، نهتنها مشکل آموزشی دختران حل نشده، بلکه یک فرصت طلایی برای پرورش نسل آینده نیز از دست رفته است. آیا مسئولان بهجای رفع این کمبودها، ترجیح میدهند با انتقال فرمانداری به یک مکان آموزشی، مشکل خود را با هزینهی دانشآموزان حل کنند؟
بخشی از هزینههای ساخت این ساختمان از کمکهای مردمی و به نیت پناهگاهی امن برای پرورش استعدادهای فرهنگی دختران شهرستان تأمین شده بود؛ مردمی که با این نیت مشارکت کردند تا دخترانشان فضایی مناسب برای تحصیل و فعالیتهای فرهنگی داشته باشند. اما امروز، این اعتماد عمومی نقض شده است. آیا این اقدام، بیاعتمادی بیشتر مردم به مدیریت اجرایی استان را در پی نخواهد داشت؟
در فضایی تابلوی فرمانداری بابل بر روی ساختمان در شرف افتتاح کانون فرهنگی تربیتی آفرینش دختران نصب گردید که استاندار مازندران در سخنان اخیر خود در روز خبرنگار در جمع اصحاب رسانه اشاره کرده بود که "در جایی که فقر وجود دارد، اعتقادی به حجاب نیست." اما آیا تصاحب یک ساختمان فرهنگی تربیتی، خود نشانهای از فقر فرهنگی و مدیریتی نیست؟ وقتی مسئولان بهجای تقویت زیرساختهای آموزشی و تربیتی، فضای اختصاصیافته به دختران را مصادره میکنند، آیا این اقدام، فقر فرهنگی را تشدید نخواهد کرد؟
متأسفانه، بیتوجهی به زیرساختهای تربیتی و دینی در گذشته نیز آثار نامطلوبی بر جای گذاشته است. امروز شاهدیم که در برخی خانوادههای مرفه اما بیبندوبار، فقر فرهنگی بهوضوح آشکار است و بیداد می کند. خانوادههایی که شاید از نظر اقتصادی تأمین باشند، اما از نظر اخلاقی و تربیتی دچار بحرانهای عمیقی هستند.
آیا مسئولان نمیدانند که تخریب فضای آموزشی و فرهنگی، بستر چنین آسیبهایی را فراهم میکند؟
آقای استاندار در حالی از اهتمام و تاکید بر لزوم برپایی کنسرت با بلیط های کذایی در جهت افزایش شور و نشاط اجتماعی و فرهنگی سخن می گوید که نه تنها بخش عمده ای از جامعه توانایی تهیه بلیط آن را به دلیل قرار نداشتن در اولوبت های اقتصادی ندارند، بلکه مکانی دولتی و عمومی که می توانست منجر به شکوفایی استعدادهای فرهنگی دختران این شهرستان شود و مرحمی بر جبران بی توجهی های گذشته باشد، توسط فرمانداری زیر مجموعه ایشان تصاحب شده است.
مدیریتی که خود دچار فقر است، چگونه میخواهد فقر را ریشهکن کند؟
اگر استانداری مازندران حتی توانایی تأمین ساختمانی ساده برای فرمانداری را ندارد، چگونه میتواند ادعا کند که قادر به حل مشکلات پیچیدهتری مانند فقر، بیکاری، حل مشکل برق و آب و آسیبهای اجتماعی است؟ این اقدام نهتنها ظلم به دانشآموزان و خانوادههای بابلی است، بلکه نمایشی از ناتوانی مدیریتی است که بهجای برنامهریزی اصولی، به راهحلهای مقطعی متوسل میشود.
امید است مسئولان استانی، پیش از آن که دیر شود، بهجای شعارهای کلی و اقدامات نمایشی، گامهای عملی برای بهبود فضای آموزشی و فرهنگی بردارند. آیندهی دختران این دیار، سزاوار توجهی بیش از اینهاست.