به گزارش راه شلمچه، امیرحسین ثابتی نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی شهید فریدون عباسی را همانند پدر خطاب کرده بود، نوشت: راستش را بخواهید در این چند روز بارها خواستم این متن را بنویسم ولی هی این دست و آن دست کردم، ولی امروز شک و تردید را کنار گذاشتم و چند دقیقه ای تمرکز کردم تا شاید بتوانم اندکی از دینی که این مرد بزرگ بر گردنم داشت را ادا کنم.
سحرگاه جمعه وقتی با صدای انفجار از خواب پریدم، اولین جمله ای که به دهانم آمد این بود: "امریکای حرامزاده بالاخره کار خودش را کرد"
بلافاصله گوشی را برداشتم تا اخبار را چک کنم. بعد از چند دقیقه که خبر آمد شهرک محلاتی هم جزو اهداف تروریستی بوده، ذهنم بیشتر به سمت نام "فریدون عباسی" رفت و وقتی که عکس تخریب شده آپارتمانش را کانالها دیدم، تقریبا مطمئن شدم که آنچه نباید میشد، اتفاق افتاده و حالا دیگر فقط منتظر یک خبر معجزه آمیز بودم که اعلام شود فلانی ترور شد ولی جان سالم به در برده، اما این بار برخلاف ترور اولش در آذر ۸۹ دیگر خبری از معجزه نیز نبود، به خصوص وقتی با دستان سرد و کرخت شده ام شماره اش را گرفتم و به جای آنکه صدای گرمش را بشنوم، آن صدای لعنتی را شنیدم که "در حال حاضر تماس با مشترک مورد نظر امکان پذیر نمی باشد"
فریدون عباسی برای من مثل یک پدر بود؛ دلسوز، مهربان و یک حامی همیشگی. چه وقتی که زمان نگارش رساله دکترایم از او خواستم استاد مشاورم باشد و با وجود همه مشغله هایش بدون هیچ درنگی پذیرفت، چه در زمانی که متوجه شد برای انتخابات مجلس ثبت نام کرده ام و بدون آنکه خودم چیزی بگویم تماس گرفت و گفت میخواهم یک ویدئو ضبط کنم و بگویم مردم تهران به تو رای بدهند و چه همین دو هفته قبل که به دفترش در دانشگاه شهید بهشتی رفتم و دو ساعتی درباره مسائل مختلف گپ زدیم و وقتی فهمید یک مشکل شخصی دارم، همانجا تلفن را برداشت و تماس گرفت و گفت همه جوره کمکم میکند.
آخرین دیدارم با او نیز ۵ روز قبل از شهادتش بود، در نشست خبری که در لانه جاسوسی داشتیم و هیچ وقت فکر نمیکردم آخر همان هفته باید بنرهایش را در خیابان ها ببینم...
حالا در بین این همه غم و مصیبتی که هر روز درباره از دست دادن فرماندهان و دانشمندان و... خبرش منتشر میشود، فقدان او از همه برایم تلخ تر است اما به فضل خدا بیش از هر چیز دیگری امید دارم. مگر جز این است که همه این اتفاقات همان امتحان الهی است؟ و خوش به حال آنان که پایان فراز و فرودهای زندگی شان نه یک مرگ معمولی بلکه شهادت آن هم به دست شقی ترین انسانهای تاریخ است و با خون شان پاسخ هرزه نویسان و تهمت زنندگان را دادند...
اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...
مثل یک پدر
ثابتی در دلنوشته خود در غم شهادت فریدون عباسی مینویسد: آخرین دیدارم با او نیز ۵ روز قبل از شهادتش بود، در نشست خبری که در لانه جاسوسی داشتیم و هیچ وقت فکر نمیکردم آخر همان هفته باید بنرهایش را در خیابان ها ببینم...

اگر خوشت اومد لایک کن
raheshalamche.com/p/62303
رئیس کمیسیون انرژی مجلس:احمدی نژاد لولو نیست که مردم را با اسمش بترسانند
پربازدیدترین اخبار
آخرین اخبار