به گزارش راه شلمچه، متن این یادداشت بدین شرح می باشد.
جاده های رؤیایی مسیر اربعین، همان بیابانهای بی کسی است که روزی میزبانش خار مغیلان، العطش کودکان، گرمای بی امان و سرمای سوزان بود که حرامیان حرمت پاهای تاول زدهی کودکان و قلب بریان و گلوی خشک زخمی اهل کاروان را نگه نداشتند.
جاده هایی پر از خاطرات تلخ از پرپر شدن لاله ها... تا افتادن رأس خورشید از فراز نیزه ها...!.
زائر اربعین در حالی قدم بر قدمگاه کاروان غربت و اسارت می نهد که موکب داران، خاک پای زائر را سرمه چشمان اشکبار خود میکنند...!... چه بنویسم از زائران مظلومی که بالهای سوخته ی عاشورایی شان که با سنگ های کینهی شامیان آزرده و ریش ریش شده بود...!.
با سینه ای مجروح و لبانی تشنه که شامیان بر آن خاک پاشیدند، نام حسین را زمزمه... و به سوی کربلا حرکت نمودند.
این روزها اشک زائر دلشکسته ی اربعین را همه به محبت میخرند، ولی چشمان خونبار کاروان زینبی را ناپاکان با تازیانه ی بغض و کینهی از حیدر پاک می کردند.
غبار اندوه حسین علیه السلام و حسینیون را هیچ بارانی نمیتواند بشوید جز نمی از ترنّم باران ظهور...!.
کاش بیاید تا دین و آیین چنین در حصار
ظلم و جهل مظلوم نماند.
اللهم طال الانتظار...
اللهم عجل لولیک الفرج
امیری سوادکوهی _ قم المقدسه